بی گناه اما...همیشه محکوم

خواهشا فقط عاشقا واردشن.ب ب خ ش ی د.

به نسل بعد از ما بگویید:

که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز.نسل ما خود پیاز بود که هرکس ما را دید گریه کردو رفت.

همیشه محکوم اما بی گناه.

نوشته شده در پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,ساعت 7:11 PM توسط محسن تنها|

جسارت میخواهد
نزدیک شدن به افکاردختری که
روزها
مردانه بازندگی می جنگد
اماشبها...
بالشش از هق هق های دخترانه خیس است.

نوشته شده در پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,ساعت 7:9 PM توسط محسن تنها|

دقت کردین
تو لحظه هایی که خیلی داغونیم فقط یه نفر میتونه آروممون کنه
اونم کسیه که
داغونمون کرده.

نوشته شده در پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,ساعت 7:8 PM توسط محسن تنها|

دردم این نیست که او عاشقم نیست


دردم این نیست که معشوقم تهی از عشق است


دردم این است که با این همه سردی 


من چرا به او دل بستم.

نوشته شده در پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,ساعت 7:0 PM توسط محسن تنها|

دنیا اگه مردونگی حالیش بود اسمش دخترونه نبود.

    .

                .

                            .

کیا موافقن باهام؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 7:22 PM توسط محسن تنها|

د لتنگی نه با قلم نوشته می شود

نه با د کمه های ســــــرد کیبورد .... . .

د لتنگی را

با اشک می نویسند!!!

نوشته شده در سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,ساعت 2:5 AM توسط محسن تنها|

درد دارد وقتی‌ می‌‌رود ؛


و همه می‌‌گویند : دوستت نداشت ....


و تو نمیتوانی‌ به همه ثابت کنی‌ ،


که هر شب با عاشقانه‌‌هایش خوابت میکرد ... !!!

نوشته شده در سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,ساعت 1:59 AM توسط محسن تنها|

دلم اصرار دارد فریاد بزند!


اما من جلوی دهانش را میگیرم


وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!

نوشته شده در سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,ساعت 1:56 AM توسط محسن تنها|

تــو گفتی:
بـازی بــرد و بــاخت
دارد.. مـــن امـــا..
زبــانــم بــنــد آمد که بگـویم:
لــعنتی، من با تو بازی نکردم..
زنـــــــــــــــدگـــــی
کردم

نوشته شده در جمعه 1 دی 1391برچسب:,ساعت 1:57 AM توسط محسن تنها|

هیــــــــــــــــــــــــــس!

ساکت!

یه کف مرتب به افتخارش …!

چه با احساس منـــــــــ♥ـ♥ــــــــو گذاشت و رفت …

نوشته شده در جمعه 1 دی 1391برچسب:,ساعت 1:40 AM توسط محسن تنها|

تمام برگ های دفترم تمام شد...
          قلمم به پایان رسید...
            دستم سست شد ...
        چه سرمشقی دادی به من ...؟

             هنوز هم می نویسم:

 

                                            " دل دادن خطاست"

نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:15 AM توسط محسن تنها|

نه چتر با خود داشتی...
نه روزنامه...
نه چمدان...
عاشقت شدم!
از کجا باید می‌فهمیدم مسافری؟

نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:8 AM توسط محسن تنها|

کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد!

لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟!

دلتنگی معنی ندارد... درد دارد...

نوشته شده در سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:18 AM توسط محسن تنها|

من چــــــک نویــــس احساسات تو نیـــستم

"دوستـــت دارم" هــــایتــــــــــ را

جـــای دیگـــــــر تمریــــن کن

نوشته شده در سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:14 AM توسط محسن تنها|

حالم گرفته از این شهر

که آدم هایش همچون هوایش

ناپایدارند !


گاه آنقدر پاک که باورت نمی شود

گاه چنان آلوده که نفست می گیرد . .

نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:44 AM توسط محسن تنها|

اجازه خدا ؟ ميشه ورقمو بدم ؟ ميدونم وقت امتحان تموم نشده! ولي خسته شدم.........

نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت 2:25 AM توسط محسن تنها|

 كاش ميفـهـمیـدی .... قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:

 بـمان...

نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛ و آرام بـگویـى: هـر طور راحـتـى ...

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 2:16 AM توسط محسن تنها|

خوابیده بودم کابوس می دیدم از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم،

افسوس

یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده بودم....

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 2:12 AM توسط محسن تنها|

خدایا ؛ کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده

تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری …

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 2:10 AM توسط محسن تنها|

بعد از مدت ها دیدمش!

دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…

خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…

تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:

بی معرفت! دستای من تغییر نكرده.؟!!!

دستاي تو به دست اون عادت كرده.

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 2:3 AM توسط محسن تنها|

یه روز بهم گفت: «می خوام باهات دوست باشم؛آخه می دونی؟ من اینجا خيلي تنهام»

بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز دیگه بهم گفت: «می خوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می دونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»
یه روز دیگه گفت: «می خوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه
بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز تو نامه ش نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه می دونی؟من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:
«من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم
و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه
(من هنوز هم خیلی تنهام)

 

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:52 AM توسط محسن تنها|

اون لحظه كه بهم گفتي يكي بهتر از تورو پيدا كردم.

ياد اون موقع افتادم كه به 100 تا بهتر از تو گفتم:

من بهترينو دارم.

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:40 AM توسط محسن تنها|

تنها تصویر یک

 

 

ماه به این مرداب،

 

 

حس بودن میدهد....

 

 

نگاهم کن.....

 

 

خواهش میکنم نگاهم کن...

نوشته شده در شنبه 27 آبان 1391برچسب:,ساعت 1:45 PM توسط محسن تنها|

غمگین ترین روز زندگی

 

ما انسانها روزیست که

 

 احساس می کنیم

 

با ارزشترین موجود زندگیمون

 

میخواد به نبودنمون عادت کنه … 

نوشته شده در شنبه 27 آبان 1391برچسب:ماه دلتنگی,ماه اشک و آه,بر همه مسلمانان تسلیت باد,,ساعت 1:40 PM توسط محسن تنها|

یه عالمه گلوله کاغذی!... 

متـــنــــفرم از دستــمالهای کاغذی گلوله شده 

که هر روز صبــح بهم یادآوری میکنن که دیــشب چقدر اشـــکـــــ ریختم...
 

نوشته شده در چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,ساعت 2:13 AM توسط محسن تنها|

 اولین حس مادرم نسبت به من تهوع بود

دیگر

هیچ انتظاری از کسی ندارم ...

نوشته شده در چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,ساعت 2:11 AM توسط محسن تنها|

 دَر جَــــواب ابلَهـــــان ،

آنقَـــــدر خــــامــوش مــــانـــديــم کـــه گـفـتَـنـــد : 


حَـــرفـــ حســـــاب جَــــوابــــ نَــــدارد 

نوشته شده در چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,ساعت 1:36 AM توسط محسن تنها|

 چه مسخره است

سوال امتحان
که میگوید:

لطفاً جای خالی را پر کنید...
من اگر میتوانستم,

جای خالی تــو را پر میکردم

نوشته شده در چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,ساعت 1:32 AM توسط محسن تنها|

 
دلم کوچک است!کوچکتر از باغچه ي پشت پنجره! ولي آنقدر جا دارد که براي كسى که دوستش دارم نيمکتي بگذارم براي هميشه.......
.
.
این سفارشی مخصوص یه نفره!!!؟((خودش میدونه))
نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,ساعت 11:21 PM توسط محسن تنها|

میگن شانس یه بار دره خونه آدمو میزنه!

ولی بد شانسی کلا دستش رو زنگه!

بدبختی هم که کلید داره.

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,ساعت 3:36 AM توسط محسن تنها|


آخرين مطالب
» بی گناه اما...همیشه محکوم
» دل بستن.....
» دنیا........
» دلـتنگى........
» درد دارد..........
» این روزها.........
» لعنتی.......
» هیسسسس.........
» دل دادن..........
» مسافر.........
» دلتنگي.........
» چك نويس.........
» حالم گرفته.......
» اجازه خدا.....؟؟؟؟
» اي كاش......
» يادم رفته بود.......
» خدايا.........
» بی معرفت..........
» من اینجا خيلي تنهام..........
» بهترين........
» فقط یک نگاه..............
» غمگینترین........
» هر روز صبــح......
» مادرم.....
» درجواب.....
» جای خالی......
» تقدیم به.......
» .......................
» چند سخن زیبا.....
» لحظه های دلتنگی.....
» مزرعه زندگی.....
» این شب ها.....
» تا همیشه خداحافظ........
» عشق سوخته...
» انتظارررررررررررررررررررررررر
» میخ
» روزگار...
» رفتی؟
» نمی تونم...
» دم خداجون گرم که اشکو بهمون هدیه داد.که تو لحظه های دل گرفتگی آروم بشیم.

Design By : behnam.com